بسیاری از خانوادههای مذهبی، گلهمند هستند از اینکه: «بچۀ ما تا چهارده سالگی کم و زیاد بچۀ خوبی بود، و حتی نماز میخواند. نه تنها خیلی از رفتارهای ناخوب را نداشت، بلکه رفتارهای خوب هم داشت. اما کم کم سر و گوشش دارد میجنبد، کم کم دنبال رفقای ناباب است، از لذّت حرام چشم نمیپوشد و دارد بداخلاقی میکند.» بررسی که میکنی میبینید در این خانواده از هفت تا چهارده سال، پدر و مادر فرصت داشتهاند که این بچه را از راحتطلبی جدا کنند. اما چون بچهاش را دوست دارد، میگوید بگذار بچهام «راحت» باشد. از مدرسه آمده، میگوید بگذار جورابش را دربیاورم، بگذار غذایش را برایش آماده کنم. راحتطلبی بچه را باهاش مخالفت نکرده. حالا چهارده سالش شده است، و دیگر با شهوات آشنا شده. بچهای که در دوران ادب بین هفت تا چهارده سال ادب نشده، و راحتطلبی بیشتر برایش جا افتاده، الان یک دفعهای میخواهی بهش بگویی با شهواتت مخالفت بکن، قبول نمیکند. بهش میگویی بیا نماز بخوان، قبول نمیکند. چرا؟ آیا چون ایمان ندارد؟ نه به خدا، ایمان دارد. آیا محبّت به اهلبیت(ع) و اولیاء خدا ندارد؟ چرا، دارد، میبینی که محرمها کم نمیگذارد برای امام حسین(ع)، اما کاهلنمازی میکند. اما دستدرازی میکند به سوی گناه.
منبع : وبلاگ موعود