کانون وبلاگ نویسان بخش فین هرمزگان

کانون وبلاگ نویسان بخش فین هرمزگان

مکانی برای انتشار مطالب وبلاگ نویسان برتر بخش فین .آخرین اخبار بخش فین
کانون وبلاگ نویسان بخش فین هرمزگان

کانون وبلاگ نویسان بخش فین هرمزگان

مکانی برای انتشار مطالب وبلاگ نویسان برتر بخش فین .آخرین اخبار بخش فین

وصیت نامه شهید غلامشاه شادابی پور

به نام خدا

بعد از حمد و سپاس خداوند و درود و سلام بر چهارده معصوم (ع) حضور شما پدر و مادر عزیزم سلام عرض می کنم و از شما طلب عفو دارم .

از شما می خواهم که مرا حلال کرده و برایم دعا کنید .

اما بعد ، برادران و خواهران گرامی از شما نیز عذر خواهی دارم و امید وارم که نصایح مرا در مورد احترام به والدین و حفظ شئونات اسلامی پذیرا باشید و همیشه در حفظ و عمل به اصول و فروع دینی که خون بهترین انسان های ملکوتی به خاطر آن ریخته شده ضمن این که رنج ها و مصائب و اذیت و آزارها دیده اند ، کوشا و مجد باشید یعنی وصی پیامبر و قرآن و سنت را رها نکنید .

نظام جمهوری اسلامی ودیعه الهی است که ماحصل مجاهدت ها و سنت ها است . از رهبر حرف شنوی داشته باشید و در صیانت از دستاوردهای نظام شکوهمند اسلامیمان از هیج چیزی دریغ نداشته باشید ....

ادامه مطلب

زندگینامه شهید غلامشاه شادابی پور

شهید غلامشاه شادابی پور فرزند مصطفی در مورخ نهم آذرماه سال 1350 در روستای رضوان در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود .

دوران کودکی را در زادگاهش سپری کرد و تحصیلات خود را تا پایه سوم راهنمایی در آنجا به پایان رساند و به دلیل نبود دبیرستان از ادامه تحصیل صرف نظر کرد .

در تاریخ دهم دیماه 1368 به استخدام نیروی انتظامی  در آمد و پس از گذراندن دوره های مختلف در قلعه قاضی ، مشهد و کرمان در نهایت جهت خدمت به ناحیه انتظامی بم اعزام گردید . و پس از چندین مرحله انتقال و انتصاب به عنوان فرماندهی تیم و نارنجک انداز و معاونت گروه پایگاه سرراهی منطقه راین در تاریخ 28شهریور1370 پس از درگیری در حوزه استحفاظی در اثر اصابت گلوله به درجه رفیع شهادت نائل گردید .

منبع : گل سرخ چادر من

وصیت نامه پاسدار شهید عبدالخالق خادم

بسم رب الشهداء والصدیقین

فلیقاتل فی سبیل الله الذین یشرون الحیوه الدنیا بالاخره و من یقاتل فی سبیل الله فیقتل او یغلب فسوف نوتیه اجرا عظیما   نسا77

 

پس باید جهاد کنند در راه خدا آنان که خریدند زندگانی دنیا را به آخرت و هر کس کارزار کند در راه خدا پس کشته شود یا غالب آید زود باشد که خدا اجرش را به او بدهد

 

اکنون که لباس رزم پوشیده ام و چکمه مقدس سربازی را به پا می کنم و به سوی جبهه اعزام می شوم لازم دانستم چند جمله به عنوان وصیت بنویسم .

درخت تناور اسلام احتیاج به آبیاری دارد و در این راه خون باید ریخت ولی همانطوری که تاکنون پیر و جوان ، زن و مرد ایرانی جان فشانی کردند وظیفه ماست که از این خون ها پاسداری کنیم و بدین منظور داوطلبانه به جبهه شتافتم تا به نبرد با صدامیان کافر همپای رزمندگان، صدام را از خاک مقدس کربلا به زباله دانی تاریخ بیندازیم  ان شاءالله  و راه کربلا را که تمام دلها منتظر زیارت قبر شش گوشه حسین است باز کنیم .

پدر و مادر شما برای من زحمات زیادی کشیدید ولی اگر لیاقت آن را داشتم که میهمان امام حسین و بهشتی عزیز شوم شما مرا خواهید بخشید .

مادرم خواهش می کنم اگر من به فیض شهادت نائل شدم برایم شیون و زاری مکن می دانم که دلت می سوزد ولی هر وقت خواستی گریه کنی به یاد علی اکبر حسین و به یاد قاسم باش .

خواهر عزیزم ترا دوست دارم ولی اسلام عزیزتر از آن است که به خاطر این که تو را دوست دارم دست از یاری آن بردارم . خواهر برایم گریه مکن . درس خود را ادامه بده و ان شاءالله در این راه موفق باشی.

برادرانم شما نیز  همچنان به مبارزه در سنگر مدرسه ادامه دهید و راه مرا دنبال کنید .

عبدالخالق خادم