پای صحبتش که می نشینی با جذابیت و مهارت تعریف می کند گویی که گذر زمان را متوجه نمی شوی.از هر دری سخنی می گویید و ساده و صمیمی از نسل اول فوتبال کوران می گویید.یدالله ملت خواه از بازیکنان نسل اول فوتبال کوران است که برای فوتبال این روستا زحمات زیادی را کشیده و به عنوان بازیکن و پس از آن به عنوان سرپرست در این روستا خدمت کرده است.
می گوید:((از شب قبل بازی دیگه خواب نداشتیم ,تا سحر در کشاورزی کار می کردیم و در روز بازی منتظر شروع بازی بودیم.اکثر مردان و زنان روستا برای تماشای مسابقه به زمین فوتبال می اومدند وتیم را تشویق می کردند.فوتبال به نوعی حیثیت روستا را نشون می داد.))
او که همیشه شماره 2 را به تن می کرد و در روستا به مهدوی کیا معروف است(طوری که اکنون پس از گذشت سال ها از فوتبال او ,در روستا او را مهدوی صدا میزنند)و در دفاع راست بازی میکرد.خودش می گوید در زمان حمله جهانبخش اقبال که دفاع آخر بود برای سر زنی به جلو می رفت و وظیفه دفاع آخری را به او می داده است.با شور وشعف خاصی می گوید مجال خود نمایی را به فوروارد های حریف نمی داد و با استفاده از قانون یا توپ یا پا,توپ را دفع می کرده است.(البته با خنده)
در زمینه تهیه امکانات میگوید:((با رفت و آمد به فین تونستیم لباس,توپ,تور و کفش و خیلی امکانات دیگه رو بگیریم.))
((اکثر تیم های منطقه رو شکست دادیم.زاهدمحمود,دشت,کهنه,آوین و خیلی تیم های دیگر..فقط مهدی آباد ,تیم قوی منطقه را نتونستیم شکست بدیم وهمیشه یا مساوی میکردیم یا می باختیم.))
از برد 4 بر صفر مقابل زاهدمحمود و برد چند سال قبل 5-1مقابل بهزیستی رویدر و شکست دادن تیم بهزیستی در زمین رویدر با نتیجه 3-2 به عنوان روزهای خوش فوتبالی اش نام می برد.
اعتقاد جالب او:
می گوید دعایی از پدرم داشتم(حرز بند) که در بازی ها در بالای زانویم می بستم و دیگر کسی نمی تونست توپ رو از من رد کنه و به دروازه برسه.(باغرور)
او که در سال1390 به عنوان سرپرست تیم کوران,تیم را به مسابقات لیگ فین اعزام کرده می گوید:نتایج خوبی را کسب کردیم و تونستیم تیم های خوب فین و روستا های اطرافش را شکست دهیم و قدرت خود را به رخ تیم های منطقه فین بکشیم اما متاسفانه داوری های ضعیف به تیم ما ضرر رسوند و بی دلیل چند بازیکن ما رو محروم کردند و ما صلاح را در ادامه ندادن بازی ها دیدیم.
در مورد انتظامات مسابقاتی که در کوران برگزار می شد می گوید:
در مسابقاتی که در کوران انجام می دادیم حبیب ملت خواه(رییس بسیج وقت روستای کوران)با هیکل رشید خود با لباس بسیجی به همراه خداداد ملت خواه(پدر خودم) در بغل زمین حاضر می شدند و ناظر بر مسابقات بودند و اگر اتفاقی نیز در زمین بازی رخ می دادبازیکنان به احترام این ریش سفیدان و چند تن از بزرگان دیگر کوتاه می آمدند.
از یداله ملت خواه این زحمت کش روستای کوران که وقت خود را به ما دادند صمیمانه تشکر می کنیم.