هردرختی سایه بی منت دهدبررهگذر بادبی مزدبرگهای خشک راجارومیکند
سنبل وسوسن که رویدعشق ایدپدید بلبل مست ونواخوان هرگلی بومی کند
چشمه هاپرآب می گرددازبرف شتا آسمان چون صاف گردد،ستاره سوسومی کند
خورشیددرروزطعنه می زندبرنورماه ماه درتاریکیّ شب دست خودرومی کند
این همه تغییرازلطف خدای قادراست شکراوواجب که پیروزراغزل گومیکند